تمدن يكي از دستاوردهاي انسان در آغاز تاريخ است كه با هدايت اديان آسماني به آن دست يافت و بدان وسيله توانست بساط زندگي حيواني و بيمرز و بيمنطق را برچيده و به زندگي اجتماعي سالم و عقلاني و موافق مصلحت و خير بشر بدل نمايد و آزادي حيوانمنشانه را با قانون و سلب آزاديهاي غير چکیده کامل
تمدن يكي از دستاوردهاي انسان در آغاز تاريخ است كه با هدايت اديان آسماني به آن دست يافت و بدان وسيله توانست بساط زندگي حيواني و بيمرز و بيمنطق را برچيده و به زندگي اجتماعي سالم و عقلاني و موافق مصلحت و خير بشر بدل نمايد و آزادي حيوانمنشانه را با قانون و سلب آزاديهاي غيرمنطقي و بيخردانه محدود نمايد؛ زيرا آزادي فردي مطلق بيقيد و شرط چيزي جز فساد و ناامني و تجاوز و بينظمي ببار نميآورد و با جامعهيي متمدن و امن و با آرامش، نميسازد. بشر در طول هزاران سال زندگي بتجربه دريافته است كه زندگي امن و آرام جز در سايه قانون و قراردادهاي اجتماعي محدودكننده امكانپذير نيست، و تمدن يكي از ثمرات قانون است، از اينرو گريز از قانون هم فرار از تمدن شمرده ميشود.
در حدود قرن ششم پيش از مسيح، يكي از اشراف آتن (يونان) بنام «سولون» كه از توحش جامعه خود به امان آمده بود، براي يافتن راهحل رهايي جامعه جاهلي خود، به مصر و تمدنهاي امن آنروز رفت تا راه اصلاح و نجات جامعه را بياموزد؛ و گفتگوي او با يكي از كاهنان مصري معروف است. او سرانجام دريافت كه تمدن جز با قانون و عقلانيكردن جامعه و سلب برخي آزاديهاي زيانبخش و خرابگر، بدست نميآيد.
با گذشت هزاران سال از عمر تمدن بشر در جوامع كهن شرق و غرب، امروز ديده ميشود كه در بخشي از اقاليم مغرب كه اروپا و آمريكا ناميده ميشوند، با وجود تظاهر به تمدن و ادعاي فرهنگ عالي، هنوز حال و هواي دوران توحش قومي و قبيلهيي باستاني خود را (كه نمونه آن عشق به سگ و سلاح و غارتگري و نگاه بردگي و فرودستي زن در جامعه است) بكنار نگذاشته و بدروغ، از آزادي زن دفاع ميكنند و با اهداف سياسي، بيبندوباري و قانونشكني و برهمزدن امنيت خانواده و زن را ترويج مينمايند.
وقايعي كه در ماههاي گذشته در ايران روي داد و به حرمتشكني حجاب انساني و اسلامي از سوي زنان فريبخورده انجاميد، رابطه مستقيم با سياست براندازي نظام اسلامي و انقلابي ايران داشت و از فرهنگ يهودي صهيونيستي (رواج فساد در زنها و براندازي خانواده) مايه ميگرفت.
دشمن بدنبال آنستكه با رواج فرهنگ جاهلي و ابتداييِ برهنگي زن و آزادي شهوتراني حيواني و دور از تمدن و قانون، ملت ايران را ـ كه از دوران باستان، متمدن و تمدنساز بوده ـ به دوران جاهليت نخستين بشر برگرداند و ببهانه دفاع از حقوق اجتماعي زن، او را به فساد و پستي بكشاند تا به هدف موهوم براندازي نظام انساني و اسلامي برسد.
اين ملت، ملتي نيست كه پس از داشتن هزاران سال حكمت و تمدن سرفراز، با اين شيوههاي ابلهانة دشمنان سعادت ملت، دست از فرهنگ عالي و عقلاني و انساني خود بردارد و فرهنگ فرومايه و پست و دور از تمدن غربي را بپذيرد و بنيان رفيع و استوار نظام اسلامي ايران، بنايي نيست كه با اين بادها بلرزد كه گفتهاند:
«برو اين دام بر مرغ دگر نه كه عنقا را بلند است آشيانه»
پرونده مقاله
مطالعه و پژوهش در تحولات و تغییرات اجتماعی و رفتارهای گروهی و جمعی افراد در یک جامعه نشان میدهد که همانگونه که انگیزهها و رفتارهای افراد بشر همه معلول برداشتها و اعتقادهای شخص آنهاست ـکه به آن جهانبینی یا فرهنگ نام میدهیمـ جوامع بشری هم مانند افراد و اشخاص، در رفتاره چکیده کامل
مطالعه و پژوهش در تحولات و تغییرات اجتماعی و رفتارهای گروهی و جمعی افراد در یک جامعه نشان میدهد که همانگونه که انگیزهها و رفتارهای افراد بشر همه معلول برداشتها و اعتقادهای شخص آنهاست ـکه به آن جهانبینی یا فرهنگ نام میدهیمـ جوامع بشری هم مانند افراد و اشخاص، در رفتارهای اجتماعی و پدیدههای تاریخی که میآفرینند همواره تحت تأثیر فرهنگ، یعنی همان برداشتهای ذهنی خود از واقع خارج میباشند.
هزاران سال تحمل استبداد شاهی در کشور ما، همه برخاسته از اعتقاد مردم به حقانیت استبداد شاهان و لزوم اطاعت و بردگی آنان بود، و بالعکس، اصل آزادگی و حُریّت انسان و این اعتقاد اسلامی که «لاتَکُن عبد غیرک...» یعنی «برده هیچکس مباش» و آموزههای مانند آن، سبب شد که ملت سرافراز ایران براهنمایی روحانیت شیعه، بنای کهنه شاهنشاهی و اصل بردگی مردم را براندازد و بجای آن اصل کرامت انسان و آزادی او و احترام به اراده و رأی و انتخاب را بگذارد و این نمونهیی از تأثیر تفکر و فرهنگ یک جامعه در تحولات و تغییرات اجتماعی و حتی تغییر مسیر تاریخ بود.
متأسفانه، پس از انقلاب و برپایی نظام اسلامی، دولتها و مجلس شورای اسلامی انقلابی نه فقط در رشد و تکامل معرفت جامعه و بینش اجتماعی، یعنی فرهنگ مردم کاری چندان نکردند، بلکه روزبروز در سیر مصوّبات و اقدامات آنان، توجه و اهتمام به اهمیت تربیت مردم و کمک به شعور سیاسی و اجتماعی (فرهنگ) آنان کمتر شد و از آن چیزی جز یک نام در برنامههای سالانه و چندسالانه باقی نماند و مختصر عنایت دولتها و مجلس و بودجه اندکی که بعنوان فرهنگ مقرر میشد، عملاً به ورزش فوتبال و اموری کم ارزش دیگر رسید و حکمت و عقلانیت و معرفت اجتماعی محروم ماند.
تمام تحولات سوء و زیانبار و پدیدههای براندازانۀ سالهای اخیر و رواج قانونشکنی و بیحجابی زنان که امروز عادی شده، همه ناشی از کمتوجهی اولیاء امور به لزوم رشد عقلانیت و فرهنگ انقلابی مردم بوده و نقش حساس و مهم فرهنگ و بینش اجتماعی در حفظ نظام اسلامی و پیشیگری از انحراف سیاسی مردم، فراموش شده است.
پرونده مقاله
حکومت مردمی، در اصطلاح، حکومتی است که براساس اراده و انتخاب افراد جامعه باشد و مدیران کشور، نمایندگی و نیابت مردم را داشته باشند. این شکل حکومت ـ که در اصل و تاریخ خود، آوردۀ اسلام و ادیان واقعی گذشته است و ریشه در کرامت ذاتی انسان دارد، که قرآن به آن اشاره کرده ـ بر اس چکیده کامل
حکومت مردمی، در اصطلاح، حکومتی است که براساس اراده و انتخاب افراد جامعه باشد و مدیران کشور، نمایندگی و نیابت مردم را داشته باشند. این شکل حکومت ـ که در اصل و تاریخ خود، آوردۀ اسلام و ادیان واقعی گذشته است و ریشه در کرامت ذاتی انسان دارد، که قرآن به آن اشاره کرده ـ بر اساس کرامت انسان و آزادی و آزادگی ذاتی است که به انسان داده شده است، از اینروست که کسی حق ندارد اراده و قدرت خود را بر افراد دیگر تحمیل نماید.
اما تحقیق نشان میدهد که این اصل، مطلق نیست و شرایطی دارد، یعنی همانگونه که معمولاً عقل و بلوغ را شرط میدانند و محجورین و افراد نابالغ یا سفیه، حق انتخاب ندارند، شروط ضروری دیگری هم هست که رعایت نکردن آنها سبب تسلط افراد قدرتطلب، بر حکومت، از راه فریبکاری و جلب آراء و ارادۀ مردم میگردد.
چون دادن وکالت و نمایندگی در واقع بمعنای «واگذاری تمام سرنوشت و مصالح خود بمدت چهار سال به شخص وکیل یا وزیر است»، بنابرین لزوماً مشروط به آگاهی و بصیرت و شناخت رأیدهندگان میباشد و باید مردم از صلاحیت و صلاح نمایندۀ خود مطمئن و به صحت تشخیص و ممیزی دستگاههای نظارتی اعتماد داشته باشند و خادم و خائن را از هم تمییز دهند، وگرنه آینده و روزگار خود را تباه خواهند کرد.
از سوی دیگر، آگاهی اکثریت افراد جامعه شاذ و نادر است؛ بایستی در کنار مردم، مشاوران و مرشدان آگاه یا نهادهایی هوشیار و دشمنشناس باشند که افرادی صالح را که نامزد انتخاب میشوند، بشناسند و از آنها حمایت، یا آنها را معرفی کنند.
علاوه بر این، مرشدان صادق و آگاه، ضروری است که شورای نگهبان و دستگاههای نظارت کننده نیز، بسبب خطراتی که در اندک تسامح یا کلینگری وجود دارد، علاوه بر ظواهر اشخاص، به قرائنی که حاکی از نادرستی و انحرافات جزئی سیاسی آنها باشد نیز توجه کنند، زیرا برخلاف آنچه در امور عادی و معاشرت با مردم اصالةالصحة جاری است، در عرصۀ سیاست و گزینش افرادی برای ادارۀ کشور، اصل عقلایی و درست، اصالةالفساد است و این اصل ضامن سلامت و اعتبار حکومت و راحت مردم جامعه خواهد شد. امید است مسئولین و معتمدین مردم در شناخت بهتر مردم از نامزدهای انتخابات، کوتاهی ننمایند.
پرونده مقاله